چرا این مساله بسیار اهمیت دارد؟
برای مسیحیان، عید پاک مهم ترین زمان در سال است. عید پاک برای به یاد داشتن اتفاقاتی که برای عیسی مسیح افتاد است، در زمانی که مرد و به زندگی برگشت. عیسی مسیح بهای گناهان ما را پرداخت کرد، و بر قدرت گناه غلبه کرد تا ما از نتیجه اصلی گناه که مرگ است آزاد باشیم
چه اتفاقی افتاد؟
هر آیه را مطالعه کنید و یادداشت بردارید
در پایان این سخنان عیسی به شاگردان خود گفت: «شما میدانید كه دو روز دیگر عید فصح است و پسر انسان به دست دشمنان تسلیم میشود و آنها او را مصلوب میکنند.»
در همین وقت سران كاهنان و مشایخ قوم در کاخ قیافا كاهن اعظم جمع شدند و مشورت كردند كه چگونه عیسی را با حیله دستگیر كرده به قتل برسانند.
آنگاه عیسی رو به جمعیّت كرده گفت: «مگر میخواهید یک راهزن را بگیرید كه اینطور مسلّح با شمشیر و چماق برای دستگیری من آمدهاید؟ من هر روز در معبد بزرگ مینشستم و تعلیم میدادم و شما دست به سوی من دراز نكردید، امّا تمام این چیزها اتّفاق افتاد تا آنچه انبیا در کتابمقدّس نوشتهاند به انجام رسد.» در این وقت همهٔ شاگردان او را ترک كرده، گریختند.
سران كاهنان و تمام اعضای شورا سعی میکردند دلیلی علیه عیسی پیدا كنند تا بر اساس آن او را به قتل برسانند. امّا با وجود اینكه بسیاری جلو رفتند و شهادتهای دروغ دادند شورا نتوانست دلیلی پیدا كند. سرانجام دو نفر برخاستند و گفتند: «این مرد گفته است: من میتوانم معبد بزرگ را خراب كرده و در ظرف سه روز دوباره بنا كنم.» كاهن اعظم برخاسته از عیسی پرسید: «آیا به اتّهاماتی كه این شاهدان به تو وارد میسازند جواب نمیدهی؟» امّا عیسی ساكت ماند. پس كاهن اعظم گفت: «تو را به خدای زنده سوگند میدهم به ما بگو آیا تو مسیح، پسر خدا هستی؟» عیسی پاسخ داد: «همان است كه تو میگویی. امّا همهٔ شما بدانید كه بعد از این پسر انسان را خواهید دید كه بر دست راست قادر مطلق نشسته و بر ابرهای آسمان میآید.» كاهن اعظم گریبان خود را دریده گفت: «او كفر گفت! آیا شهادتی بالاتر از این میخواهید؟ شما حالا كفر او را با گوش خود شنیدید.
وقتی صبح شد، سران كاهنان و مشایخ قوم در جلسهای تصمیم گرفتند كه چگونه عیسی را به قتل برسانند. پس از آن او را دست بسته برده به پیلاطس، فرماندار رومی، تحویل دادند.
در این هنگام عیسی را به حضور فرماندار آوردند. فرماندار از او پرسید: «آیا تو پادشاه یهودیان هستی؟» عیسی فرمود: «همان است كه میگویی.» ولی عیسی به اتّهاماتی كه سران كاهنان و مشایخ به او وارد مینمودند جوابی نمیداد. آنگاه پیلاطس به او گفت: «آیا این شهادتهایی را كه علیه تو میدهند نمیشنوی؟» امّا او حتّی یک كلمه هم جواب نداد. به طوری که فرماندار بسیار تعجّب كرد.
پیلاطس پرسید: «پس با عیسی معروف به مسیح چه كنم؟» و آنان یک صدا گفتند: «مصلوبش كن.» پیلاطس سؤال كرده گفت: «چرا؟ چه گناهی كرده است؟» امّا آنان با فریادی بلندتر گفتند: «مصلوبش كن.» وقتی پیلاطس دید كه دیگر فایدهای ندارد و ممكن است شورشی ایجاد شود، آب خواست و پیش چشم مردم دستهای خود را شست و گفت: «من از خون این مرد بری هستم! شما مسئولید!» مردم یک صدا فریاد كردند: «خون این مرد به گردن ما و فرزندان ما باشد!» پس از آن باراباس را برای آنان آزاد كرد و دستور داد عیسی را تازیانه بزنند و بسپارند تا مصلوب گردد.
وقتی به محلی به نام جلجتا یعنی جمجمه رسیدند، شراب آمیخته به داروی بیهوش كننده به او دادند، امّا وقتی آن را چشید نخواست بنوشد. آنها او را به صلیب میخكوب كردند. آنگاه لباسهایش را به قید قرعه میان خود تقسیم نمودند و برای پاسداری در آنجا نشستند. جرم او را بر لوحی به این شرح نوشتند: «این است عیسی، پادشاه یهود» و بر بالای سرش نصب كردند. دو راهزن را نیز با او مصلوب كردند، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او. کسانیکه از آنجا میگذشتند سرهای خود را میجنبانیدند و با دشنام به او میگفتند: «تو كه میخواستی معبد بزرگ را خراب کنی و آن را در سه روز از نو بسازی، اگر واقعاً پسر خدا هستی از صلیب پایین بیا و خودت را نجات بده.»
از ظهر تا ساعت سه بعد از ظهر تاریكی تمام زمین را فراگرفت. نزدیک ساعت سه عیسی با صدای بلند فریاد كرد: «ایلی، ایلی، لما سبقتنی؟» یعنی «خدای من، خدای من، چرا مرا ترک كردی؟» بعضی از کسانیکه آنجا ایستاده بودند این را شنیده گفتند: «الیاس را میخواند.» یکی از آنان فوراً دوید و اسفنجی را آورده، در شراب تُرشیده فرو برد و بر نوک چوبی قرار داده، جلوی دهان عیسی برد. امّا دیگران گفتند: «بگذارید ببینیم آیا الیاس میآید او را نجات دهد یا نه!» عیسی بار دیگر فریاد بلندی كشید و جان سپرد.
در آن لحظه پردهٔ اندرون مقدّس معبد بزرگ از بالا تا به پایین دو پاره شد و چنان زمین لرزهای شد كه تخته سنگها شكافته و قبرها باز شدند و بسیاری از مقدّسین كه خفته بودند برخاستند و از قبرهای خود بیرون آمده، بعد از رستاخیز عیسی به شهر مقدّس وارد شدند و بسیاری از مردم آنان را دیدند. وقتی افسر رومی و افراد او كه به پاسداری از عیسی مشغول بودند، زمین لرزه و همهٔ ماجرا را دیدند بسیار ترسیدند و گفتند: «بدون شک این مرد پسر خدا بود.» عدّهای از زنها كه عیسی را خدمت میکردند و به دنبال او از جلیل آمده بودند در آنجا حضور داشتند و از دور ناظر جریان بودند.
چرا عیسی مسیح مرد؟
مرگ عیسی مسیح بخشی از برنامه خداوند بود تا همه کسانی که به اوایمان خواهند داشت را نجات دهد.
نبوت ها در عهد قدیم مرگ عیسی مسیح را شرح می دهند.
مردم در جواب میگویند: «چه کسی میتوانست آنچه را که ما اکنون شنیدیم، باور کند؟ چه کسی میتوانست در تمام این چیزها قدرت خداوند را ببیند؟
ارادهٔ خداوند بر آن بود که بندهٔ او مثل نهالی در زمین خشک رشد کند. او نه زیبایی و نه اُبهتی داشت که مردم به او توجّه کنند، و نه جذابیّتی که توجّه دیگران را جلب کند.
ما او را خوار شمردیم و طرد کردیم، و او متحمّل رنج و درد شد. کسی نمیخواست حتّی به او نگاه کند، ما او را نادیده گرفتیم، مثل اینکه اصلاً وجود نداشت.
«او متحمّل مجازاتی شد که حقِّ ما بود، و او دردهایی را تحمّل کرد که میبایست ما تحّمل میکردیم. و ما پنداشتیم که درد و رنج و زحمتهای او مجازاتی از جانب خدا بود.
امّا بهخاطر گناهان ما، او مجروح شد و بهخاطر شرارتهای ما، او مضروب گردید. و بهخاطر دردی که او متحمّل شد، شفا یافتیم و بهخاطر ضربههایی که او تحمّل کرد، سالم شدیم.
همهٔ ما مثل گوسفندان گمشده بودیم و هریک از ما به راه خود میرفت. خداوند گناه ما را به حساب او آورد، و او به جای ما متحمّل آن مجازات شد.
«با او، با خشونت رفتار شد، امّا او با فروتنی آن را تحمّل کرد. مانند برّهای که به کشتارگاه میبرند، و مانند گوسفندی که در حال پشمچینی ساکت است، او دهان خود را نگشود.
او را ظالمانه گرفتند، محکوم کردند و به پای مرگ بردند، و هیچکس اعتنایی به سرنوشت او نداشت. او بهخاطر گناهان قوم ما کشته شد.
او را در مقبرهٔ شریران و در کنار دولتمندان دفن کردند، هرچند که او هیچوقت مرتکب جرمی نشده بود و هیچ ناراستی در دهانش نبود.»
خداوند میگوید: «این ارادهٔ من بود که او متحمّل چنین رنجی بشود. او برای آوردن بخشش و آمرزش قربانی شد به این دلیل زندگی او طولانی خواهد بود و او نوادهٔ خود را خواهد دید. و به وسیلهٔ او ارادهٔ من، که منتهی به مسرّت است، اجرا خواهد شد.
بعد از تحمّل یک زندگی پررنج، او ثمرهٔ مشقت خود را خواهد دید؛ او خواهد دانست که درد و رنج او بیهوده نبوده است. بندهٔ صادق من که از او خشنودم، دردهای مردم زیادی را تحمّل خواهد کرد. و من بهخاطر او، آنها را میبخشم.
بنابراین من مقامی عالی، و جایگاهی میان بزرگان و صاحبان قدرت، به او خواهم داد. او جان خود را با رضایت از دست داد و به سرنوشت شریران مبتلا شد. او جای گناهکاران را گرفت واز خدا خواست تا آنها آمرزیده شوند.»
زیرا، انجام این كار در حضور خدا، نجاتدهندهٔ ما، نیكو و پسندیده است. او مایل است همهٔ آدمیان نجات یابند و حقیقت را بشناسند. زیرا یک خدا وجود دارد و یک واسطه بین خدا و انسان، یعنی شخص عیسی مسیح كه جان خود را به عنوان كفّاره در راه همه داد و به این ترتیب در زمان مناسب این حقیقت به ثبوت رسید
چرا عیسی مسیح جان خود را داد؟
امّا خدا محبّت خود را نسبت به ما کاملاً ثابت كرده است. زیرا در آن هنگام كه ما هنوز گناهكار بودیم، مسیح بهخاطر ما مرد.
چرا خدا، عیسی مسیح را فرستاد تا بمیرد؟
بهخاطر گناهان ما، خدا او را که مرتکب هيچ گناهی نشده بود گناهکار شناخت، تا به وسیلهٔ او ما با هم در برابر خدا نیک شمرده شویم.
چگونه عیسی مسیح جایگزین برای ما شد؟
چرا عیسی مسیح به زندگی برگشت؟
بعد از روز سبت، در سپیدهدَم صبح روز یكشنبه، مریم مجدلیه و آن مریم دیگر به دیدن قبر رفتند. ناگاه زمین لرزه شدیدی رخ داد، زیرا فرشتهٔ خداوند از آسمان نازل شده به سوی سنگ آمد و آن را به كناری غلطانیده بر روی آن نشست. صورت او مثل برق میدرخشید و لباسهایش مانند برف سفید بود. از دیدن این منظره نگهبانان از ترس لرزیدند و مانند مرده به زمین افتادند. آنگاه فرشته به زنها گفت: «نترسید! میدانم كه به دنبال عیسی مصلوب میگردید. او اینجا نیست. چنانکه خود او قبلاً گفته بود، پس از مرگ زنده گشت. بیایید و جایی را كه او خوابیده بود، ببینید و زود بروید و به شاگردان او بگویید كه او پس از مرگ زنده شده است و قبل از شما به جلیل خواهد رفت و شما او را آنجا خواهید دید. آنچه را به شما گفتم بهخاطر داشته باشید.» آنها با عجله و ترس و در عین حال شاد و خوشحال از قبر خارج شدند و دواندوان رفتند تا این خبر را به شاگردان برسانند. در ضمن راه، ناگهان عیسی با آنان روبهرو شده گفت: «سلام بر شما!» زنها جلو آمدند و بر قدمهای او به خاک افتاده، در مقابل او سجده كردند. آنگاه عیسی به آنان فرمود: «نترسید، بروید و به برادران من بگویید كه به جلیل بروند و در آنجا مرا خواهند دید.»
سه روز پس از تدفین عیسی مسیح چه اتفاقی افتاد؟
شما این مرد را، كه بر طبق نقشه و پیشدانی خدا به دست شما تسلیم شد، به وسیلهٔ كفار به صلیب میخكوب كردید و كشتید. امّا خدا او را زنده كرد و از عذاب مرگ رهایی داد. زیرا محال بود، مرگ بتواند او را در چنگ خود نگه دارد.
عیسی مسیح چگونه به زندگی برگشت؟
خدا شما را كه به علّت خطاهای خود مُرده و در جسم خود نامختون بودید، با مسیح زنده كرد و همهٔ گناهان ما را بخشیده است. او سند محکومیّت ما را همراه با تمام مقرّراتی كه علیه ما بود، لغو كرد و آن را به صلیب خود میخكوب نموده، از بین برد. مسیح بر روی صلیب، تمام قدرتهای آسمانی و فرمانروایان را خلع سلاح كرد و بر آنها پیروز شد و آنها را نزد همه رسوا ساخت.
عیسی مسیح از طریق مرگ و رستاخیزش چه چیزی به دست آورد؟
چنانکه خدا، عیسی خداوند را با قدرت خود پس از مرگ زنده گردانید، ما را نیز زنده خواهد گردانید.
چرا مسیحیان می توانند اطمینان داشته باشند که تا همیشه زنده خواهند بود؟
از یک دوست بپرسید
عید پاک برای تو چه مفهومی دارد؟
واکنش شما نسبت به پیغام عید پاک چیست؟
چه سوالات دیگری در مورد عید پاک دارید؟
کاربرد
چرا پیغام عید پاک خیلی اهمیت دارد؟
این پیغام برای زندگی شما چه مفهومی دارد؟
چگونه باید نسبت به آن واکنش نشان دهیم؟
نمونه دعا
خداوند عیسی مسیح، لطفا مرا بابت اشتباهاتی که انجام دادم ببخش. شکرگزارت هستم برای اینکه مردی تا من مجبور نباشم بمیرم. لطفا به من کمک کن تا هر روز از گناه آزاد باشم
آیه کلیدی
امّا خدا محبّت خود را نسبت به ما کاملاً ثابت كرده است. زیرا در آن هنگام كه ما هنوز گناهكار بودیم، مسیح بهخاطر ما مرد.