عیسی مسیح برای من چه کرد
اینکه خدا چگونه تو را نجات و زندگی تو را تغییر داد، تجربه قدرتمندی است. خدا می تواند از این تجربه تو برای اطرافیان تو استفاده کند. خدا از ما دعوت می کند نا عضوی از برنامه بی نظیر او باشیم و در مورد عیسی مسیح با دیگران صحبت کنیم
داستان قدرتمند تو
امّا عیسی به او اجازه نداد بلكه فرمود: «به منزل خود نزد خانوادهات برو و آنها را از آنچه خداوند از راه لطف خود برای تو كرده است، آگاه كن.» آن مرد رفت و آنچه را عیسی برایش انجام داده بود، در سرزمین دكاپولس منتشر كرد و همهٔ مردم تعجّب میکردند.
به مردم چه باید بگوییم و چرا؟
در مناسبات خود با افراد غیر مسیحی، رفتاری عاقلانه داشته باشید. از فرصتهایی كه اكنون در دسترس شماست حداكثر استفاده را بكنید. گفتار شما پیوسته جالب و خوشایند باشد و یاد بگیرید كه چگونه به هرکس پاسخ مناسبی بدهید.
چگونه باید به مردم داستانمان را بگوییم؟
زیرا من از انجیل خِجِل نیستم؛ از آن رو كه انجیل، قدرت خداست برای نجات هرکس كه به آن ایمان آورد، اول یهودیان و سپس غیر یهودیان.
چه چیزی مانع از گفتن داستانمان می شود؟ باید چه کنیم؟
امّا وقتی روحالقدس بر شما نازل شود قدرت خواهید یافت و در اورشلیم و تمام یهودیه و سامره و تا دورافتادهترین نقاط عالم شاهدان من خواهید بود.»
این چه نوع قدرتی است؟ برای چیست؟
نحوه به اشتراک گذاری داستانتان
«خود من روزی این را وظیفهٔ خود میدانستم كه به هر وسیلهای با عیسای ناصری مخالفت نمایم. و در اورشلیم همین كار را كردم و با اختیاراتی كه از سران كاهنان گرفتم، بسیاری از مقدّسان را به زندان انداختم و وقتی آنان را میكشتند برضدشان رأی میدادم. مدّت مدیدی ایشان را در كنیسهها میزدم و سعی میكردم آنان را به انكار ایمانشان مجبور سازم. خشم و غضب من به جایی رسید كه تا شهرهای دوردست آنها را تعقیب میكردم و آزار میرساندم. سخنان پولس دربارهٔ ایمان خود «در چنین حالی با داشتن اختیارات تامّ و دستوراتی از جانب سران كاهنان به دمشق میرفتم كه در هنگام ظهر در بین راه، ای پادشاه، نوری از آسمان روشنتر از نور خورشید به دور من و همسفرانم تابید. همگی به زمین افتادیم. بعد من صدایی شنیدم كه به زبان عبری به من میگفت ‘ای شائول، ای شائول، چرا بر من جفا میكنی؟ بر میخها لگدزدن كار آسانی نیست.’ پرسیدم: ‘خداوندا تو كیستی؟’ خداوند گفت: ‘من همان عیسایی هستم كه تو به من جفا میرسانی. بلند شو و روی پای خود بایست. من به تو ظاهر شدم تا تو را به خدمت خود منصوب كنم. تو باید دربارهٔ آنچه امروز دیدهای و آنچه در آینده خواهی دید شهادت دهی. من تو را از دست این قوم و نیز از دست ملّتهای بیگانه كه تو را نزد آنان میفرستم خواهم رهانید. تو را میفرستم تا چشمهای آنان را باز كنی و ایشان را از تاریكی به روشنایی و از قلمرو شیطان به سوی خدا بازگردانی تا از راه ایمان به من، گناهانشان آمرزیده شود و در بین مقدّسین خدا سهمی داشته باشند.’ سخنان پولس دربارهٔ خدمات خود «بنابراین ای اغریپاس پادشاه، من نسبت به رؤیای آسمانی نافرمانی نكردم، بلكه اول به یهودیان ساكن دمشق و اورشلیم و سرتاسر یهودیه و سپس در میان ملل غیر یهود اعلام میكردم كه باید توبه كنند و به سوی خدا برگردند و طوری زندگی كنند كه شایستهٔ این توبه باشد. به همین دلیل یهودیان مرا در معبد بزرگ گرفتند و میخواستند مرا بكشند. امّا به یاری پروردگار امروز در اینجا ایستادهام و به همه، به كوچک و بزرگ، شهادت میدهم و چیزی جز آنچه انبیا و موسی از پیش خبر دادهاند به زبان نمیآورم، یعنی مسیح باید متحمّل درد و رنج شود و نخستین كسی باشد كه پس از مرگ زنده میشود تا طلوع نور را به این قوم و ملل دیگر اعلام فرماید.»
در ساختار داستان پولس سه بخش وجود دارد
:اول – پیش از دریافت مسیح
«خود من روزی این را وظیفهٔ خود میدانستم كه به هر وسیلهای با عیسای ناصری مخالفت نمایم. و در اورشلیم همین كار را كردم و با اختیاراتی كه از سران كاهنان گرفتم، بسیاری از مقدّسان را به زندان انداختم و وقتی آنان را میكشتند برضدشان رأی میدادم. مدّت مدیدی ایشان را در كنیسهها میزدم و سعی میكردم آنان را به انكار ایمانشان مجبور سازم. خشم و غضب من به جایی رسید كه تا شهرهای دوردست آنها را تعقیب میكردم و آزار میرساندم.
پولس تمام جزییات عمل اشتباهش را توصیف نمی کند، بلکه ترجیحا روی اینکه چرا آنها را انجام داده است تمرکز می کند – اطلاعاتی که خیلی شخصی هستند یا در زمینه هایی که شما پیروز نشدید را به اشتراک نگذارید
:دوم – ملاقات او با عیسی مسیح
«در چنین حالی با داشتن اختیارات تامّ و دستوراتی از جانب سران كاهنان به دمشق میرفتم كه در هنگام ظهر در بین راه، ای پادشاه، نوری از آسمان روشنتر از نور خورشید به دور من و همسفرانم تابید. همگی به زمین افتادیم. بعد من صدایی شنیدم كه به زبان عبری به من میگفت ‘ای شائول، ای شائول، چرا بر من جفا میكنی؟ بر میخها لگدزدن كار آسانی نیست.’ پرسیدم: ‘خداوندا تو كیستی؟’ خداوند گفت: ‘من همان عیسایی هستم كه تو به من جفا میرسانی. بلند شو و روی پای خود بایست. من به تو ظاهر شدم تا تو را به خدمت خود منصوب كنم. تو باید دربارهٔ آنچه امروز دیدهای و آنچه در آینده خواهی دید شهادت دهی. من تو را از دست این قوم و نیز از دست ملّتهای بیگانه كه تو را نزد آنان میفرستم خواهم رهانید. تو را میفرستم تا چشمهای آنان را باز كنی و ایشان را از تاریكی به روشنایی و از قلمرو شیطان به سوی خدا بازگردانی تا از راه ایمان به من، گناهانشان آمرزیده شود و در بین مقدّسین خدا سهمی داشته باشند.’
ملاقات هر نفر با عیسی مسیح ملاقاتی خاص است، حتی اگر به اندازه ملاقات پولس دراماتیک و یا پر هیجان نباشد
:سوم – پس از پزیرفتن عیسی مسیح
«بنابراین ای اغریپاس پادشاه، من نسبت به رؤیای آسمانی نافرمانی نكردم، بلكه اول به یهودیان ساكن دمشق و اورشلیم و سرتاسر یهودیه و سپس در میان ملل غیر یهود اعلام میكردم كه باید توبه كنند و به سوی خدا برگردند و طوری زندگی كنند كه شایستهٔ این توبه باشد. به همین دلیل یهودیان مرا در معبد بزرگ گرفتند و میخواستند مرا بكشند. امّا به یاری پروردگار امروز در اینجا ایستادهام و به همه، به كوچک و بزرگ، شهادت میدهم و چیزی جز آنچه انبیا و موسی از پیش خبر دادهاند به زبان نمیآورم، یعنی مسیح باید متحمّل درد و رنج شود و نخستین كسی باشد كه پس از مرگ زنده میشود تا طلوع نور را به این قوم و ملل دیگر اعلام فرماید.»
پولس چگونه تغییر کرد؟
مزیت های زندگی تغییر کرده او چه بودند؟
از یک دوست بپرسید
می توانی داستانت را به اشتراک بگذاری؟ آن را کوتاه کنید – کمتر از ۳ دقیقه
ساختاری که پولس استفاده کرد را به کار ببرید
1.اول – پیش از پزیرفتن عیسی مسیح:
2.دوم – ملاقات با عیسی مسیح:
3.سوم – پس از پزیرفتن عیسی مسیح:
اگر زمان داری، داستان خود را با گروه و یا یک شخص دیگر به اشتراک بگذار
کاربرد
تو چگونه تغییر کردی؟
مزایای زندگی تغییر کرده تو چیست؟
نمونه دعا
خداوندا، دعا می کنم تا فرصت به اشتراک گذاشتن داستانم با شخص دیگری را داشته باشم. به من کمک کن تا برای هر فرصتی که بر سر راهم قرار می گیرد آماده باشم
آیه کلیدی
امّا احترام مسیح در دلهای شما باشد و او را خداوند خود بدانید و اگر كسی علّت امید شما را میپرسد، همیشه آماده جواب باشید،