مرگ جدا شدن روح از بدن انسان است. کلمه یونانی برای آن “تاناتوس” به معنی “پایان یا خاتمه حضور زمینی انسان” است. کتاب مقدس به ما می آموزد که امکان دو مقصد برای روح انسان وجود دارد، جهنم/ حادث یا آسمان /بهشت. انسان نمی تواند از یکی به دیگری برود
«مرد ثروتمندی بود كه همیشه لباسی ارغوانی و از كتان لطیف میپوشید و با خوشگذرانی فراوان زندگی میکرد. در جلوی در خانهٔ او گدای زخمآلودی به نام ایلعازر خوابیده بود، كه آرزو میداشت با ریزههای سفرهٔ آن ثروتمند شكم خود را پر كند. حتّی سگها میآمدند و زخمهای او را میلیسیدند. یک روز آن فقیر مرد و فرشتگان او را به آغوش ابراهیم بردند. آن ثروتمند هم مُرد و به خاک سپرده شد. او كه در دنیای مردگان در عذاب بود، نگاهی به بالا كرد و از دور، ابراهیم را با ایلعازر كه در كنار او بود دید. فریاد زد: ‘ای پدر من ابراهیم، به من رحم كن. ایلعازر را بفرست تا سر انگشتش را به آب بزند و زبان مرا خنک كند چون من در این آتش عذاب میکشم.’ امّا ابراهیم گفت: ‘فرزندم، بهخاطر بیاور كه وقتی زنده بودی همهٔ چیزهای خوب نصیب تو و همهٔ بدیها نصیب ایلعازر شد. حالا او در اینجا آسوده است و تو در عذاب هستی. امّا كار به اینجا تمام نمیشود شِكاف عمیقی میان ما و شما قرار دارد. هرکه از این طرف بخواهد به شما برسد نمیتواند از آن بگذرد و كسی هم نمیتواند از آن طرف نزد ما بیاید.’ او جواب داد: ‘پس ای پدر، التماس میکنم ایلعازر را به خانهٔ پدر من، كه در آن پنج برادر دارم، بفرست تا آنان را باخبر كند، مبادا آنان هم به این محل عذاب بیایند.’ امّا ابراهیم گفت: ‘آنها موسی و انبیا را دارند، به سخنان ایشان گوش بدهند.’ آن مرد جواب داد: ‘نه، ای پدر، اگر كسی از مردگان نزد ایشان برود، توبه خواهند كرد.’ ابراهیم در پاسخ فرمود: ‘اگر به سخنان موسی و انبیا گوش ندهند، حتّی اگر كسی هم پس از مرگ زنده شود، باز باور نخواهند كرد.’»
مقصد ابدی است
آیا همه مرگ را تجربه خواهند کرد؟
همانطور كه همه باید یکبار بمیرند و بعد از آن برای داوری در حضور خدا قرار گیرند،
1. آیا استثنا وجود داشت؟
خنوخ، شصت و پنج ساله بود كه پسرش متوشالح به دنیا آمد. بعد از آن، خنوخ سیصد سال دیگر زندگی كرد و همیشه رابطهٔ نزدیكی با خدا داشت. او دارای پسران و دختران دیگر شد، و تا سیصد و شصت و پنج سالگی درحالیکه رابطهٔ نزدیكی با خدا داشت، زندگی كرد و بعد از آن ناپدید شد، چون خدا او را برد.
ایلیا گفت: «تو درخواست دشواری کردهای، با این وجود اگر هنگامیکه من برداشته میشوم، مرا ببینی درخواست تو عملی خواهد شد و اگر مرا نبینی چنین نخواهد شد.» همچنانکه به راه رفتن و گفتوگو ادامه میدادند، ارابهٔ آتشین و اسبهای آتشین، ایشان را از هم جدا کردند و ایلیا در گردبادی به آسمان برده شد. الیشع این را دید و فریاد برآورد: «ای پدرم، ای پدرم، ای مدافع نیرومند اسرائیل، تو رفتی!» و پس از آن ایلیا را دیگر هرگز ندید. الیشع از اندوه ردای خود را درید و به دو نیم کرد. آنگاه ردای ایلیا را که افتاده بود، برداشت و به کنار رود اردن بازگشت و آنجا ایستاد
از راه ایمان، «خنوخ» بدون چشیدن طعم مرگ به حیات دیگر انتقال یافت. اثری از او یافت نشد، زیرا خدا او را بُرده بود چون پیش از آنكه به حیات دیگر انتقال یابد، كلام خدا دربارهٔ او شهادت داده گفته بود كه او خدا را خشنود كرده است
چه بر سر خنوخ و ایلیا آمد؟
2. برای آنان که زنده هستند در زمان بازگشت عیسی مسیح چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در همان موقع كه فریاد فرمان الهی و صدای رئیس فرشتگان و بانگ شیپور خداوند شنیده میشود، خود خداوند از آسمان به زیر خواهد آمد و اول کسانیکه در ایمان به مسیح مردهاند، خواهند برخاست و سپس آن کسانیکه از میان ما زنده میمانند همراه با آنها در ابرها بالا برده خواهند شد تا در فضا با خداوند ملاقات نمایند و به این ترتیب ما همیشه با خداوند خواهیم بود.
مرگ برای مسیحیان به چه معنی است؟
«مرد ثروتمندی بود كه همیشه لباسی ارغوانی و از كتان لطیف میپوشید و با خوشگذرانی فراوان زندگی میکرد. در جلوی در خانهٔ او گدای زخمآلودی به نام ایلعازر خوابیده بود، كه آرزو میداشت با ریزههای سفرهٔ آن ثروتمند شكم خود را پر كند. حتّی سگها میآمدند و زخمهای او را میلیسیدند. یک روز آن فقیر مرد و فرشتگان او را به آغوش ابراهیم بردند. آن ثروتمند هم مُرد و به خاک سپرده شد. او كه در دنیای مردگان در عذاب بود، نگاهی به بالا كرد و از دور، ابراهیم را با ایلعازر كه در كنار او بود دید. فریاد زد: ‘ای پدر من ابراهیم، به من رحم كن. ایلعازر را بفرست تا سر انگشتش را به آب بزند و زبان مرا خنک كند چون من در این آتش عذاب میکشم.’ امّا ابراهیم گفت: ‘فرزندم، بهخاطر بیاور كه وقتی زنده بودی همهٔ چیزهای خوب نصیب تو و همهٔ بدیها نصیب ایلعازر شد. حالا او در اینجا آسوده است و تو در عذاب هستی. امّا كار به اینجا تمام نمیشود شِكاف عمیقی میان ما و شما قرار دارد. هرکه از این طرف بخواهد به شما برسد نمیتواند از آن بگذرد و كسی هم نمیتواند از آن طرف نزد ما بیاید.’ او جواب داد: ‘پس ای پدر، التماس میکنم ایلعازر را به خانهٔ پدر من، كه در آن پنج برادر دارم، بفرست تا آنان را باخبر كند، مبادا آنان هم به این محل عذاب بیایند.’ امّا ابراهیم گفت: ‘آنها موسی و انبیا را دارند، به سخنان ایشان گوش بدهند.’ آن مرد جواب داد: ‘نه، ای پدر، اگر كسی از مردگان نزد ایشان برود، توبه خواهند كرد.’ ابراهیم در پاسخ فرمود: ‘اگر به سخنان موسی و انبیا گوش ندهند، حتّی اگر كسی هم پس از مرگ زنده شود، باز باور نخواهند كرد.’»
یک روز آن فقیر مرد و فرشتگان او را به آغوش ابراهیم بردند. آن ثروتمند هم مُرد و به خاک سپرده شد. او كه در دنیای مردگان در عذاب بود، نگاهی به بالا كرد و از دور، ابراهیم را با ایلعازر كه در كنار او بود دید.
امّا ابراهیم گفت: ‘فرزندم، بهخاطر بیاور كه وقتی زنده بودی همهٔ چیزهای خوب نصیب تو و همهٔ بدیها نصیب ایلعازر شد. حالا او در اینجا آسوده است و تو در عذاب هستی.
شرایط ایلعازر در آسمان چگونه است؟
یكی از آن جنایتكاران كه به صلیب آویخته شده بود با طعنه به او میگفت: «مگر تو مسیح نیستی؟ خودت و ما را نجات بده.» امّا آن دیگری با سرزنش به اولی جواب داد: «از خدا نمیترسی؟ تو و او یكسان محكوم شدهاید. در مورد ما منصفانه عمل شده، چون ما به سزای کارهای خود میرسیم، امّا این مرد هیچ خطایی نكرده است.» و گفت: «ای عیسی، وقتی به سلطنت خود رسیدی مرا بهیاد داشته باش.» عیسی جواب داد: «خاطر جمع باش، امروز با من در فردوس خواهی بود.»
عیسی مسیح گفت که به کجا می روند؟
آن مجرم برای چه مدت باید ایمان می داشت تا امکان رفتن به بهشت را داشته باشد؟
زیرا ما میدانیم هرگاه این خیمهای كه در آن به سر میبریم، یعنی این بدن زمینی ما فرو ریزد، خدا عمارتی جاودانی كه به دست انسان ساخته نشده، در آسمان برای ما فراهم میكند. ما در اینجا برای پناه بردن به خانهٔ آسمانی خود دایماً در آه و ناله هستیم تا در پناه آن پوشش آسمانی، دیگر برهنه نباشیم. تا زمانیکه در این خیمه به سر میبریم در زیر بارهای سنگین ناله و فغان میکنیم، امّا نه تنها نمیخواهیم خیمهٔ فعلی خود را از دست بدهیم، بلكه مایلیم پوششی آسمانی بر آن بیافزاییم تا سرانجام زندگی فانی ما در حیات غرق شود. خدا ما را برای همین منظور آماده ساخته است و روحالقدس خود را به عنوان ضامن اجرا و نمونهٔ چیزهایی كه در انتظار ماست به ما عطا فرموده است. پس ما هیچوقت مأیوس نمیشویم، زیرا میدانیم تا زمانی که در این بدن اقامت داریم، از حضور خداوند دور هستیم. (راهنمای ما در زندگی ایمان ماست، نه آنچه میبینیم.) پس مأیوس نمیشویم، چون ترجیح میدهیم كه این خانهٔ زمینی را ترک كرده و با خداوند در خانهٔ آسمانی زندگی نماییم.
زیرا ما میدانیم هرگاه این خیمهای كه در آن به سر میبریم، یعنی این بدن زمینی ما فرو ریزد، خدا عمارتی جاودانی كه به دست انسان ساخته نشده، در آسمان برای ما فراهم میكند.
پس مأیوس نمیشویم، چون ترجیح میدهیم كه این خانهٔ زمینی را ترک كرده و با خداوند در خانهٔ آسمانی زندگی نماییم.
چه چیزی در آسمان خواهیم داشت؟
ما در اینجا برای پناه بردن به خانهٔ آسمانی خود دایماً در آه و ناله هستیم تا در پناه آن پوشش آسمانی، دیگر برهنه نباشیم.
آیا روح بدون بدن خواهد بود؟
او فرمود: «چرا اینطور آشفتهحال هستید؟ چرا شک و شبهه به دلهای شما رخنه میكند؟ به دستها و پاهای من نگاه كنید، خودم هستم، به من دست بزنید و ببینید، شبح مانند من گوشت و استخوان ندارد.»
تا زمانیکه در این خیمه به سر میبریم در زیر بارهای سنگین ناله و فغان میکنیم، امّا نه تنها نمیخواهیم خیمهٔ فعلی خود را از دست بدهیم، بلكه مایلیم پوششی آسمانی بر آن بیافزاییم تا سرانجام زندگی فانی ما در حیات غرق شود. خدا ما را برای همین منظور آماده ساخته است و روحالقدس خود را به عنوان ضامن اجرا و نمونهٔ چیزهایی كه در انتظار ماست به ما عطا فرموده است.
چه ضمانتی برای زندگی جدید در آسمان وجود دارد؟
در خانهٔ پدر من منزلهای بسیاری هست. اگر چنین نبود، به شما میگفتم. من میروم تا مكانی برای شما آماده سازم. پس از اینكه رفتم و مكانی برای شما آماده ساختم، دوباره میآیم و شما را نزد خود میبرم تا جاییکه من هستم شما نیز باشید. شما میدانید به كجا میروم و راه آن را نیز میدانید.» توما گفت: «ای خداوند، ما نمیدانیم تو به كجا میروی، پس چگونه میتوانیم راه را بدانیم.» عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم، هیچکس جز به وسیلهٔ من نزد پدر نمیآید.
عیسی مسیح در کجا برای ما یک مکان آماده می کند؟
چگونه می توانیم به آنجا برویم؟
زمانیکه فنا با بقا و مرگ با حیات پوشیده شود آنچه كلام خدا میفرماید به حقیقت خواهد پیوست كه «مرگ نابود گشته و پیروزی، كامل گردیده است.» «ای مرگ، پیروزی تو كجاست و ای موت نیش تو كجا؟» نیش مرگ از گناه زهرآگین میشود و گناه از شریعت قدرت میگیرد. 57امّا خدا را شكر كه او به وسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح به ما پیروزی بخشیده است. بنابراین ای برادرانروی سخن در آیه با ایمانداران است. عزیز من، پابرجا و استوار بمانید. همیشه در كار و خدمت خداوند مشغول باشید؛ زیرا میدانید كه زحمات شما در خدمت او بینتیجه نخواهد بود.
بنابراین چون این فرزندان، انسانهایی دارای جسم و خون هستند، او نیز جسم و خون به خود گرفت و انسان گردید تا به وسیلهٔ مرگ خود ابلیس را كه بر مرگ قدرت دارد، نابود سازد و آن كسانی را كه به سبب ترس از مرگ تمام عمر در بردگی به سر بردهاند، آزاد سازد.
چگونه می توانیم بر گناه و مرگ پیروز شویم؟
مرگ برای افرادی که بدون عیسی مسیح هستند به چه معنی است؟
«مرد ثروتمندی بود كه همیشه لباسی ارغوانی و از كتان لطیف میپوشید و با خوشگذرانی فراوان زندگی میکرد. در جلوی در خانهٔ او گدای زخمآلودی به نام ایلعازر خوابیده بود، كه آرزو میداشت با ریزههای سفرهٔ آن ثروتمند شكم خود را پر كند. حتّی سگها میآمدند و زخمهای او را میلیسیدند. یک روز آن فقیر مرد و فرشتگان او را به آغوش ابراهیم بردند. آن ثروتمند هم مُرد و به خاک سپرده شد. او كه در دنیای مردگان در عذاب بود، نگاهی به بالا كرد و از دور، ابراهیم را با ایلعازر كه در كنار او بود دید. فریاد زد: ‘ای پدر من ابراهیم، به من رحم كن. ایلعازر را بفرست تا سر انگشتش را به آب بزند و زبان مرا خنک كند چون من در این آتش عذاب میکشم.’ امّا ابراهیم گفت: ‘فرزندم، بهخاطر بیاور كه وقتی زنده بودی همهٔ چیزهای خوب نصیب تو و همهٔ بدیها نصیب ایلعازر شد. حالا او در اینجا آسوده است و تو در عذاب هستی. امّا كار به اینجا تمام نمیشود شِكاف عمیقی میان ما و شما قرار دارد. هرکه از این طرف بخواهد به شما برسد نمیتواند از آن بگذرد و كسی هم نمیتواند از آن طرف نزد ما بیاید.’ او جواب داد: ‘پس ای پدر، التماس میکنم ایلعازر را به خانهٔ پدر من، كه در آن پنج برادر دارم، بفرست تا آنان را باخبر كند، مبادا آنان هم به این محل عذاب بیایند.’ امّا ابراهیم گفت: ‘آنها موسی و انبیا را دارند، به سخنان ایشان گوش بدهند.’ آن مرد جواب داد: ‘نه، ای پدر، اگر كسی از مردگان نزد ایشان برود، توبه خواهند كرد.’ ابراهیم در پاسخ فرمود: ‘اگر به سخنان موسی و انبیا گوش ندهند، حتّی اگر كسی هم پس از مرگ زنده شود، باز باور نخواهند كرد.’»
یک روز آن فقیر مرد و فرشتگان او را به آغوش ابراهیم بردند. آن ثروتمند هم مُرد و به خاک سپرده شد. او كه در دنیای مردگان در عذاب بود، نگاهی به بالا كرد و از دور، ابراهیم را با ایلعازر كه در كنار او بود دید. فریاد زد: ‘ای پدر من ابراهیم، به من رحم كن. ایلعازر را بفرست تا سر انگشتش را به آب بزند و زبان مرا خنک كند چون من در این آتش عذاب میکشم.’ امّا ابراهیم گفت: ‘فرزندم، بهخاطر بیاور كه وقتی زنده بودی همهٔ چیزهای خوب نصیب تو و همهٔ بدیها نصیب ایلعازر شد. حالا او در اینجا آسوده است و تو در عذاب هستی.
كه در آن پنج برادر دارم، بفرست تا آنان را باخبر كند، مبادا آنان هم به این محل عذاب بیایند.’
مرد پولدار به کجا رفت؟ چه احساسی در آنجا داشت؟
بپرسید
آیا سوال دیگری در مورد مرگ دارید؟
کاربرد
چگونه میتوانید در مورد مرگ، آسمان و جهنم با دوستان و یا خانواده خود مطلبی را به اشتراک بگذارید؟
نمونه دعا
خداوند عیسی مسیح، شکرگزار تو هستم که یک مکان برای ما در آسمان فراهم کرده ای. خدایا، دعا می کنم که خانواده و دوستانم نیز تو را بشناسند تا آنها نیز امکان زندگی ابدی در بهشت را داشته باشند
آیه کلیدی
عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم، هیچکس جز به وسیلهٔ من نزد پدر نمیآید.